خبرگزاری حوزه/ عالمان دینی ما هریک در شرایطی و با سلوکی خاص قدم در راه علم و دیانت گذاشته اند.
گرچه این طی طریق، در ظاهر، شیوه، منش و روش با همه خاصیتها و ویژگیهایش، دارای مختصات ویژه برای هریک از این علمای ربانی است، اما در متن و بطنش، گویای نقاط مشترک مبنایی در هدف و نشانه گذاری های روحی و شیوه های رفتار ربانی آنها در عمل است.
به عبارت دیگر می توان گفت درست است که عموم عالمان ربانی ما رنج و تعب های بسیار را در مسیر علم و عمل متحمل شدند و در این راه مشقت های متنوعی را به دیده و دل تجربه کردند، اما در عین حال هریک به شیوه و منشی این راه را طی نمودند و گاه با گرد یتیمی و گاه با رنج فقر، زمانی با سایه استبداد و وقتی زیر چتر عوام زدگی مردمان عصر خویش و خلاصه هریک به شکلی و شیوه ای با مشخصات و ملزوماتی متعدد و متکثر، دردهایی را چشیدند و راههایی را رفتند که گرچه در ظاهر متفاوت بود اما همگی به یک نقطه و سرمنزل مشترک رهنمون بود که همانا عشق الهی و حریم نورانی علم و سرمنشأ محبت و مودت اهل بیت(ع) بوده و هست.
ضمن آن که موقعیت سیاسی و اجتماعی هر عصر هم در نوع این حرکت، شیوه و منش این رفتار و شکل و شمایل این سلوک، موثر بوده است.
و اینجاست که «فرزند زمانه خویش» بودن معنا می یابد و شکل می پذیرد.
خاصه برای عالمانی که دل در گرو هدایت، ارشاد و رستگاری مردمان جامعه عصر خویش داشته اند و تمام تلاش، جد و جهد خویش را در این راه صرف کرده اند؛ به اخلاص و مهر و بی دریغ و شائبه.
*شکوفایی گلی از شوره زار سختی و درد و رنج
« تاریخ زندگی من، سراسر آکنده از سختی هاست...».
این بیان، عبارتی است از کنه وجود و عمق دردهای دل عالمی ربانی که نام و یادش، تداعیگر مجاهدت است و ذکر و فکرش سرشار از رشادت علمی و تلاش ایمانی در راه اعتقاداتش.
علامه محمدباقر محمودی که در سال 1302 هجری شمسی در علامرودشت قدم به عرصه گیتی نهاد، در طول سالهای حیاتش با مصایب و مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم کرد و این همه را در راه حفظ اسلام و حراست از اعتقادات «روحانی» خویش تحمل نمود.
مردی که تولدش در منطقهای محروم بود و همین امر هم باعث شد تا او ضمن یادآوری معلوم نبودن تاریخ ولادتش، به آن نقبی اینچنین زند که:
«تاریخ ولادتم به درستی معلوم نیست؛ زیرا پدرم در زمره اهل فضل نبود و کتابت نمی دانست تا آن را ثبت کند...»
دوران کودکی سخت و مهیب در غم فقدان مادر در اوان زندگی و قحطسالی و خشکی زمین در کنار شداید فقر و فاقه روزگار، مجموعاً روزگاری سرد و تلخ را به جهت معیشت و آرامش امرار معاش برای این نوگل نورسته پدیدار ساخت.
آنسان که خود می گوید:
«پس از ولادت حوادث تلخ و ناگواری بر من گذشت... قحطی و خشکسالی، نباریدن باران، تلف شدن چهارپایان، گرانی و کمبود و مشکل فراهم کردن ارزاق از سرزمین های دورتر...»
علیرغم تمامی مشکلات ایشان با عزمی جزم و ارادهای راسخ در 19 سالگی به جهت طی طریق علم و رسیدن به مراتب والای فکری و اندیشه ورزی راهی نجف اشرف شود که در آن روزگار قطب علمی جهان اسلام به شمار می رفت.
*هجرتی از جنس علم و بار معرفت به سوی حریم یار
این هجرت که در اوایل ربیع الاول سال 1364 هجری قمری به وقوع پیوست، با ممارست علمی و تلاشهای شبانه روزی این مرد علم آور و رشید موجبات ارتقای تحصیلی و رسیدن به مراتب والای علمی را برایش فراهم کرد.
پس از سه سال وقوف در نجف، عشق حریم حرم رضوی او را به سوی مشهدالرضا(ع) کشاند و ساکن خراسانش کرد.
پس از خراسان راهی کربلای معلی شد و در آنجا ازدواج نمود و به درس، بحث و تلاش های علمی خود در حوزه های مختلف از جمله تألیف، تحقیق و پژوهش همت گمارد و به جهت مشکلاتی که برای سکنی گزیدن در کربلا داشت، دوباره راهی نجف اشرف شد.
*نشانه های روشن بزرگی در سالهای خطیر کودکی
با مرور زندگی این عالم ربانی می توان نشانه های شوق کسب علم و تحصیل کمال را از کودکی در او یافت.
این نکته ای است که در وجنات بسیاری از علمای برجسته ما و دانشمندان عرصه های مختلف، به ویژه حوزه علم دین و معارف آیین، قابل ردیابی است.
ایشان از دوران كودكي شوق فراواني به تحصيل معارف ديني داشت.
به دنبال همین ذوق و شوق هم بود که در دوران نوجواني قرآن، تفسيرهاي فارسي و کتاب های تاریخی همچون ناسخالتواريخ و نیز آثار علامه مجلسي را با اشتیاقی وافر میخوانده است.
این عالم ذوفنون، مقدمات علم دين را در محضر علمایي بومی در همان منطقه حومه شیراز به نام شيخ حسين رفيعي و شيخ ریيس احمد رستگار آموخت.
و بعد همان طور که پیشتر اشاره کردیم، به جهت تکمیل و ارتقای تحصیلات خود در سن 19 سالگي عازم نجف شد.
*نجف و تلمذ در محضر عشق ولایت و شور طلاب و شعور علم
در آن جا به حضور بزرگانی همچون شيخ حسن دشتي، سيدكاظم سرابي، محمدعلي مدرس و شيخ علي كاشاني جهت گذراندن مقدمات و سطوح رسید درس خارج فقه و اصول را هم در محفل درسی بزرگانی همچون آیات عظام و فقهای گرام سيدمحمود شاهرودي، ميرزا باقر زنجاني، شيخ حسين حلي، ميرزا باقر حمامي، سيد عبدالهادي شيرازي و سيد محسن حكيم فراگرفت.
علامه محمودي در كربلا از حضور باهرالنور عالمانی چون ميرزا حسن يزدي و يوسف شاهرودي استفاده کرد.
ملازمت و مصاحبت با بزرگانی چون علامه شيخ عبدالحسين اميني و آقا بزرگ تهراني از دیگر فیوضات این سالهای علامه بود.
همانطور که گفتیم، در کنار تحصیل و ارتقای علمی در حوزه فقه و اصول و... ایشان به تحقيق و پژوهش در علم حديث و سایر رشته های دین هم توجه داشت و نیز آثاری درباب اهل بيت(ع) و مناقب و فضايل ایشان به رشته تحریر درآورد که 33 کتاب از مجموعه آثار ايشان در این حوزه در 54 مجلد به نشر درآمده و به زیور طبع آراسته گشته است.
*گوهرهای آسمانی در کتابهایی از جنس علم و عشق و عمق
از جمله آثار ایشان میتوان به نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، عبرات المصطفین، زفرات الثقلین، السیر الی الله تعالی، کشف الرمس عن حدیث رد الشمس، منیة الطالب فی مستدرک دیوان سید الأباطح ابی طالب اشاره نمود.
این عالم ربانی در طول سالهای تحصیل و کسب فیض علمی و مدت پژوهشگریهای داهیانه و علم آورانه اش بر دو امر خطیر و مهم اهتمام ورزید:
یکی گردآوري سخنان اميرالمؤمنين(ع) با لحاظ نمودن اصول علمي و فنون تحقیقي که با مطالعه و پژوهش در مجموعه آثار مختلف، متنوع و متکثری که در این حوزه تاکنون در طبع و نسخ خطی عرضه گردیده ارایه گردد.
و دیگری نسخه شناسی و بازآفرینی و احیانمودن كتابهاي علماي سلف مذاهب اسلامي که در عرصه بیان فضايل اميرالمؤمنين و اهل بيت(ع) نگاشه شده اند.
در ادامه همین تلاشهای ارزشمند علمی و رویکرد داهیانه و معرفتآموز این عالم مخلص و عارف ربانی بود که ایشان توانست با تفحصی جانانه و تحقیقی پژوهشگرانه و عمیق، در اثری سترگ حدود شش هزار متن حديثي و روايتی را مجتمع نموده و عرضه نماید.
حوزه كتابهاي تاريخ اهل بيت(ع) هم از جمله زمینه هایی بود که این عالم بزرگوار در آن به تحقیق و تألیف و تصنیف همت گمارد و توانست از این رهگذر، آثار سترگ و گرانسنگی را پدیدآورد.
با پيروزي انقلاب اسلامي این علامه مولف و محقق، به ايران بازگشت و به کار علمی و پژوهش های حوزوی خود ادامه داد و راهی را که در طی این سالهای متمادی آغاز نموده و طریقی که از سر گذرانده بود، به فرجام رساند.
*مرد راه علم و عاشق عرصه فکر خستگی نمی شناسد
از جمله ویژگیهای اخلاقی و رفتاری ایشان، خاصه در حوزه علم و تحقیق، میتوان به پرکاری و پشتکار ایشان اشاره کرد.
آن چه در ذکر سیره ایشان در طول حیات طیبهاش برجای مانده، این است که خواب، خوراک، استراحت و دیگر امور مادی دنیویش را در حد ضرورت و به اندازه قلیل به انجام می رساند و اوقات شبانه روزش را با تحقیق، تتبع علمی، مطالعه و کار فکری سپری می نمود.
آیت الله معرفت که یکی از یاران و از همراهان همدل ایشان در طول سالهای درس و بحث بوده است از ایشان اینچنین یاد می کند:
« سه ویژگی در ایشان کاملا برجسته و آشکار بوده است:
طبع سلیم، استقامت و پشتکار فوق العاده، عشق به اهل بیت(ع) ...»
آری؛ زندگی انسان دیر یا زود، سخت یا آسان، در رفاه یا سختی ... به هر صورت و شکل و ظاهر و باطنی به فرجام و سرانجام می رسد؛ اما خوشا به سعادت آنان که متاع زندگی دنیوی را در راه باارزش و سودمند و مانا و جاودانهای که همان حیات عقبی و آخرت عظمی باشد صرف نموده و روزها و شبهایشان، حیات و نفسشان و قلم و قدمشان را در این راه و به راستی، درستی و مخلصانه و لله سرمایهگذاری نموده اند.
آری؛
خوشا آنان که الله یارشان بی
به حمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند
بهشت جاودان مأوایشان بی
آنک دریا؛ که قطره دریاست اگر با دریاست؛ ورنه او قطره و دریا دریاست!
و 27 فروردين 1385 شمسی روزی بود که علامه محمدباقر محمودی پس از طی نمودن راهی که 83 سال به طول انجامید، دار فانی را وداع گفت و به دیدار یار شتافت و به ملکوت اعلی پیوست.
پیکر مطهرش در جوار حریم حرم حضرت فاطمه معصومه(س) تدفین گشت و زیارتگاه عشاق علم و شیداییان معارف الهی شد.
درود بیکران فرشتگان مقرب و صلحا و اولیای الهی روانه روح پرفتوحش و حق بیامرزدش!
گلشن ابرار ج6 ص 344/366
پایگاه دانشوران اسلامی